ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند وان که این کار ندانست در انکار بماند
اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند
جز دل من کز ازل تا به ابد عاشق رفت جاودان کس نشنیدیم که در کار بماند
گشت بیمار که چون چشم تو گردد نرگس شیوه تو نشدش حاصل و بیمار بماند
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبد دوار بماند
بر جمال تو چنان صورت چین حیران شد که حدیثش همه جا در در و دیوار بماند
به تماشاگه زلفش دل حافظ روزی شد که بازآید و جاوید گرفتار بماند
درست است که شادمانی تا حدودی بستگی به شرایط بیرونی دارد اما بیشتر به وضعیت ذهنی انسان بستگی دارد. شرط لازم شاد زیستن سالم بودن، ذهن متعادل، زندگی خوش، شغل خوب و قلبی سپاسگزار داشتن و بالاتر از همهی اینها از خرد یا معرفت الهی برخوردار بودن است
خدایا
چون ماهیان که از عمق و وسعت دریا بی خبرند
عظمت عشق تو را نمی شناسم فقط میدانم که معبود این دل خسته هستی
و اگر دیده از من برگیری خواهم مرد...
تنها کسی که با من درست رفتار می کند خیاطم است که هر بار اندازه جدیدم را می گیرد.بقیه به همان اندازه قبلی چسبیده اند و توقع دارند من خودم را با آنان جور کنم
(جرج برنارد شاو)
به جـاهای قشنـگی تو زنـدگی هـست ...
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
اونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده ...
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را میبره و از میانشون میگذره از بعضی آدمها بگذری و برای همیشه قائله رنج آور را تمام کنی.
به یکجایی از زندگی که رسیدی، می فهمی
بزرگترین مصیبت برای یک انسان اینه که نه سواد کافی برای حرف زدن داشتهباشه نه شعور لازم برای خاموش ماندن
میگن هر چیزی که خم نشه مجبوره که بشکنه...
حال چه باید کرد خم شد؟شکست؟یا راه حل دیگه ای هم هست؟