مردی از جنس طلا/به یاد مرحوم حاج محمد کریمی

امشب مهمان خانه ای بودیم که در آن پر از صفا و محبت بود ... 

امشب هیئت چشم انتظاران واقع در حرم امامزاده زیدابن علی به خانه مرحوم حاج محمد کریمی رفت مردی از جنس طلای ناب مردی که با تمامی عناوینش پیش هر کوچک و بزرگ قد خم می کرد ....  

 

 من نیز بعنوان نماینده وبلاگ نویسان لر زبان و عضوی از هیئت پا به این خانه گذاشتم... 

باید اعتراف کنم که با ورود به خانه جای خالیشان قابل حس بود... نگاه مهربانانه و گفتار پدرانه اش به دل همه می نشست... 

هیچگاه فراموش نمی کنم روزی را که با خبر شد که بچه ها برای تزئین حرم در نیمه شعبان کسری دارند بدون آنکه کسی متوجه بشود مقدمات و مخارج این کار را تقبل کرد و دهها مورد دیگر از صفات انسان دوستانه که در این متن کوتاه نمی گنجد... 

امشب ابتدا پذیرایی و شام به مهمانان داده شد و بعد کربلائی رضا رستمی از خاطره ای از حاجی مراسم را شروع کرد 

او گفت:عاشورای پارسال همراه با مرحوم کریمی در کربلا بودیم من که پول کم آورده بودم مقداری پول بصورت امانت از حاجی قرض کردم.وقتی که به ایران باز گشتیم حاجی به عادت هر هفته دیگر به دعای ندبه نمی آمد که مبادا من فکر کنم که او برای پولش به آنجا آمده...یا شاید من پول نداشته باشم و شرمنده شوم و تا وقتی که با او تماس نگرفتم به جلسه نیامد... 

بعد دعای کمیل توسط کربلائی رستمی و فرزندش و اقای خسروی خوانده شد...ذکر مصیبتی از امام حسین(ع)و سینه زنی و ختم جلسه... 

من نیز همانند همه افرادی که امشب در جلسه بودند امیدوارم که ثواب  این دعای عزیز به روح مرحوم کریمی برسد ... 

با نگاهی به عکس مهربانش که در کربلا بود از بازماندگان تشکر کردیم و با عرض تسلیت مجدد با بدرقه همسر و خانواده محترم کریمی آنجا را ترک نمودیم ... 

در آخر جا دارد به خانم الهام کریمی از طرف خودم و وبلاگ نویسان لر زبان تسلیت مجدد گفته و از خداوند منان علو درجات را برای این عزیز از دست رفته خواستار باشم 

روحش شاد و یادش گرامی باد 

این مطلب در هفته نامه اقتصاد لرستان چاپ گردید.