زندگی

شاهین شنبه 23 دی‌ماه سال 1391 ساعت 13:32 http://iran-patugh.blogsky.com

سلام .وبلاگ زیبایی داری مطالبش هم عالیه ..به من هم یه سری بزن

سلام ممنونم از لطفت.چشم میام خدمتتون

یاس شنبه 23 دی‌ماه سال 1391 ساعت 18:29 http://yas-1364.blogfa.com/http://

ای عشق ٬ شکسته ایم٬ مشکن ما را
این گونه به خاک ره میفکن ما را
ما در تو به چشم دوستی میبینیم
...ای دوست مبین به چشم دشمن ما را
ای عشق ٬ پناهگاه پنداشتمت٬
ای چاه نهفته! راه پنداشتمت٬
ای چشم سیاه٬ آه ای چشم سیاه٬
آتش بودی٬ نگاه پنداشتمت
ای عشق ٬ غم تو سوخت بسیار مرا٬
آویخت مسیح وار بر دار مرا٬
چندان که دلت سوخت بیازار مرا!
مگذار مرا ز دست٬ مگذار مرا !
ای عشق در آتش تو فریاد خوش است
هر کس که در آتش تو افتاد خوش است
بیداد خوش است از تو٬ وز هستی ما
خاکسترکی سپرده بر باد خوش است!
ای دل به کمال عشق اراستمت
وز هر چه به غیر عشق پیراستمت
یک عمر اگر سوختم و کاشتمت
امروز چنان شدی که می خواستمت

...فریدون مشیری...

سلام و سپاس از شعر زیبایتان...

نرگس شنبه 23 دی‌ماه سال 1391 ساعت 18:56 http://dozluodaniz.tk

زندگی، وزن نگاهی است که در خاطره ها می ماند

شاید این حسرت بیهوده که بر دل داری

شعله گرمی امید تو را، خواهد کشت

زندگی درک همین اکنون است

زندگی شوق رسیدن به همان

فردایی است، که نخواهد آمد

تو نه در دیروزی، و نه در فردایی

ظرف امروز، پر از بودن توست

شاید این خنده که امروز، دریغش کردی

آخرین فرصت همراهی با، امید است

زندگی یاد غریبی است که در سینه خاک

به جا می ماند

سلام
جمله خیلی زیبایی نوشتید ممنون
روز و روزگارتون خوش و ایام به کامتون

سلام ...ممنونم از شعر بسیار زیباتون...شاد باشید و سلامت

فاطمه شنبه 23 دی‌ماه سال 1391 ساعت 21:26 http://www.banoyedey22.blogfa.com

من در برخی از امتحاناتم مردود شدم اما دوستم تمام درسهایش را با موفقیت گذراند.

اکنون او یک مهندس در شرکت مایکروسافت است

و من فقط مالک مایکروسافت هستم ...

بیل گیتس موسس مایکروسافت"
سلام اقای کاظمیان عزیز
شب بخیر
در پناه حق لحظه هایتان ارام.
ایام به کام.

سلام فاطمه عزیز جملات قابل تاملی بود...شاد باشید و سلامت

سایه یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1391 ساعت 11:15 http://sayeft68.blogfa.com

سلام
جمله ی زیبایی ست.
گم شدن فرهنگ واخلاق انسانی.
البته ازاول هم نبود.

سلام و سپاس از نظرتون دوست عزیز شاد باشید و سلامت

سید محمدرضا حسن زاده یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:53 http://www.abezolal.blogfa.com

سلام.
با چند شعر کوتاه منتظر حضور و نظر ارزشمندتان هستم

شکوفه
مرگ تازه ای ست
...

سلام ممنون از اطلاعتون

امیر بهلولی یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:55 http://amir-dastan.blogfa.com

دکتر شریعتی:
دائما و شب و روز تمام لحظاتمان را کار می کنیم تا بخوریم...
نه اینکه می خوریم تا زندگی کنیم....
ما کوچکترین لحظه تامل در خویش را نداریم
و این لحظه ها هر روز بیشتر از ما گرفته می شود

سلام امیر جان ممنونم از جملات زیبایت دکتر شریعتی واقعا درست گفته...شاد باشی و سلامت

فاطمه یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1391 ساعت 15:06 http://www.banoyedey22.blogfa.com

سلام دوست خوبم
روز بخیر
از لطف بی شائبه شما سپاسگزارم
باشه چشم حذف میکنم چون دوستانم و وبم و دوس دارم.

اما:
منصوررا گفتند چرا تورا دار می زنند،گفت ادعای خدایی کردم نمی دانستم اینها دل پری از خدا دارند.
قسمتی از داستان و براتون میدارم .

در هنگامی که داشتند اعضای بدنش را می بریدن،

از وی پرسیدند "اگر روی به خون سرخ کرد چرا ساعد را خون آلودی؟ گفت « وضو سازم » گفتند چه وضو ؟ گفت در عشق دو رکعت است که وضوء آن الان به خون است.»
پس چشمایش را در آوردند. قیامتی از خلق برآمد بعضی می گریستند و بعضی سنگ می انداختند ، سپس گوش و بینی وی را بریدند و با شعر گفت:

در سراسر زمین جای آرام می جستم؛
ولی برای من، در زمین، جای آرامی نیست
روزگار را چشیدم و او هم مرا چشید؛
طعم آن تلخ و شیرین بود ،گاهی این و گاهی آن
در پی آرزوهایم بودم ولی مرا بَرده کردند
آه! اگر به قضا رضا داده بودم، آزاد بودم.
در پناه حق.

سلام ممنونم از لطف و درک بالاتون...حکایت هم زیبا و قابل تامل بود.شاد باشید و سلامت

فاطمه یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1391 ساعت 15:10 http://www.banoyedey22.blogfa.com

سلام علی اقای عزیز
روز بخیر
از لطف بی شائبه شما سپاسگزارم .
خدا دوستانی چون شما را در پناه خودش محفوظ بدارد .
باز متشکرم.لحظاتی از ارامش برابتان ارزومندم .
در پناه حق.