باد صبا

دکتر شریعتی:خدا نکندعقده های کسی به عقیده اش تبدیل شود .در برابراین آدم ها هم فقط باید خندید .

باد صبا

دکتر شریعتی:خدا نکندعقده های کسی به عقیده اش تبدیل شود .در برابراین آدم ها هم فقط باید خندید .

خوشبختی

 اگر می خواهی خوشبخت باشی برای خوشبختی دیگران بکوش؛ زیرا آن شادی 

 

 که ما  به دیگران می دهیم به خود ما بر می گردد.((لودویگ وان بتهوون))  

  

خوشبختی بر سه ستون استوار است : فراموش کردن گذشته، غنیمت شمردن 

 

 حال و امیدوار بودن به آینده.((موریس مترلینگ)) 
 

 **************************************************************

 
مجوز اولین خبرگزاری استان لرستان صادر شد 

در جلسه تاریخ 22/8/91 هیأت نظارت بر مطبوعات، تقاضاهای صدور مجوز خبرگزاری و پایگاه‌های اطلاع‌رسانی اینترنتی مورد بررسی قرار گرفت که طی آن  7 مجوز صادر شد.


در این جلسه با فعالیت خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های اطلاع‌رسانی اینترنتی: «یافته»(استان لرستان) به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «محمدرضا جایدری»، «حیات طیبه» به صاحب امتیازی «بنیاد شهید و امور ایثارگران» و مدیرمسئولی «مسعود زریبافان»، «آینده روشن» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «سیدمسعود پورسیدآقایی»، «کشاورزی و صنایع غذایی ایران» به صاحب امتیازی «شرکت آرمان مه‌سیما» و مدیرمسئولی «مهدی مسعودی‌دشتی»، «جار» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «عین‌اله مهربان»، «سینمای ایران» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «سیدصابر امامی»، «هنر» به صاحب امتیازی و مدیرمسئولی «بهروز قزلباش» موافقت شد.

شایان ذکر است استان لرستان تا کنون دارای خبرگزاری و پایگاه اطلاع‌رسانی مستقل نبوده و اکثر خبرگزاری‌های کشور در استان لرستان دارای دفتر سرپرستی یا نمایندگی هستند.

جایدری پیش از این صاحب امتیاز و مدیر مسئول دوهفته‌نامه لرستان ورزشی و هفته‌نامه اقتصاد لرستان بوده است.  

منبع :وبلاگ :: ( رضا جایدری)

وبلاگ باد صبا تولد این خبرگزاری را به آقای جایدری و تمامی هم استانی های عزیز تبریک می گوید.

******************************************** 

پخش نهمین برنامه نگاهی به ورزش استان

جمعه شب 26 آبان 1391 نهمین برنامه نگاهی به ورزش استان حدود ساعت 21 و 45 دقیقه روی آنتن شبکه افلاک می‌رود.
در این برنامه گزارشی از مسابقات برگزار شده در استان و همچنین پخش عکس‌های ارسالی بینندگان، آیتم‌های برنامه را تشکیل می‌دهند.

این برنامه حدود ساعت 19 یک‌شنبه 28 آبان مجدداً پخش خواهد شد.
عکس‌های قدیمی ورزش لرستان و یا عکس‌های مسابقات خود را به این ایمیل ارسال کنید تا با نام شما در برنامه پخش شوند:    NBV@LORESTAN.IRIB.IR

روانشناسی

اگر درخت زندگی ما پر ثمر باشد حتی در صورت طعنه و یا حمله ی دیگران میوه ی فراوانی از ان می ریزد .... 

 

تمام هنر زندگی اینست : در من چه می گذرد ان زمان که دنیا در گذر است ... 

 

من قرار نیست از کسی که سوال من را دوست ندارد سوال کنم ..... هر کس برای خود حریمی دارد که باید حرمت ان را داشت .... 

 

پولدار بودن مهم نیست باید فقیر نبود ....... 

 

هیچ کسی در جهان ،.... هیچ کسی در جهان ،.... ارزش این رو نداره که انسان زندگی خود را بخاطر او خراب کنه .... بخاطر دیگران می شود ساخت ،..... اما بخاطر هیچکس نمی شود خراب کرد ... 

 

خواسته ها و احتیاجاتتون رو لطفا بگید . قربونتون برم مشخص بگید من گرسنه ام …... من خسته ام ……. من میخوام بخوابم …... من این فیلمو دوس ندارم ……. من میخوام برم خونه مادرم…….. خواسته تون ، احتیاجتون رو مشخص بگید …... بیخودی نگید او خودش باید بفهمه…….. کجای کارید …… نمیفهمه …… بهش بگید بازی در نیارید.....

 

پذیرش مسئولیت , همانند درجه حرارت بدن از حد متعادل که گذشت چه بیشتر یا کمتر ایجاد بیماری و حتی مرگ می کند ...... 


 

بپذیرید که زندگی سخت و مشکل است قبول وجود محرومیت و محدودیت در زندگی به فرد قدرت ادامه زندگی میدهد .....

 

اگر ادعا می کنید انسان خوبی هستید این خوبی را در رفتار و افکار و هدف های خود نسبت به دیگران نمایان کنید .... 

 

هرگز نگویید تو بچه بدی هستی بگویید تو بچه خوبی هستی ولی کار اشتباهی انجام داده ای ....

عکسهای قدیمی

 

قدیمی ترین عکس از ضریح امام رضا (ع) 

 

نهرکرج که بعدها بلوار الیزابت(بلوار کشاورز فعلی) روی آن ساخته شد. 

 

تهران قدیم 

 

خیابان حافظ ۱۳۲۶ 

ایمیلی از طرف یکی از دوستان به دستم رسید که حیفم اومد آنرا تویه وبلاگم نگذارم.

نمایشگاه حیوانات

در هفته ای که گذشت در محل دائمی نمایشگاه ها نمایشگاهی از حیوانات بر پا شد که ای کاش هیچوقت به دیدن آن نمی رفتم. 

در کنار نمایش حیوانات اهلی و وحشی چند غرفه مواد غذایی هم بود که سنخیتی با موضوع نمایشگاه نداشت... 

در این نمایشگاه چند موضوع دل هر انسانی را به درد می آورد و ای کاش ما انسانها اینقدر خودخواه نبودیم که برای لذت خود حیوانی را که باید در طبیعت آزاد باشد اسیر یک قفس کوچک بکنیم اگر هم به چنین کاری اصرار داریم شرایط رفاه انها را فراهم سازیم. 

وضعیت بهداشتی حیوانات بسیار تاسف بار بود و در فاصله چند متری قفسها بوی نا مطبوعی به مشام می رسید.  

موردی دیگر جای تنگ حیواناتی مانند خرس یا شیر بود که در یک قفس کوچک محبوس بودند... 

گربه خانگی را پیش گربه وحشی انداخته بودند که یکی از آنها از گرسنگی گربه وحشی در امان نمانده بود... 

در داخل سالن هم تعدادزیادی شیر برای اجرای برنامه اصلی در قفس بزرگتر حبس بودند. 

برنامه ای که سلطان جنگل بودن شیر را زیر سئوال می برد. 

ابتدا یک مجری نه چندان با مزه مقداری ژانگولر درآورد و همشهریانمان را دست انداخت. 

بعد یک میله گرد با سینه مردی سیه چرده که می گفتند هندی است خم شد که ارتباطش را با نمایشگاه نفهمیدم. 

در ادامه یک آقای جوان در قفس رفت و با فریاد کشیدن بر سر شیرها و زدن آنها با میله برنامه اش را اجرا کرد و شیرهای بیچاره از این طرف به ان طرف قفس فرار می کردند... 

این کل برنامه ای بود که توسط حیوانات نگون بخت انجام شد... 

از نظر تغذیه هم اطلاعی ندارم چون در آن ساعتها کسی غذایی به حیوانات نمی دهد اما حرکات 

بعضی از آنها گرسنگیشان را نمایان می کرد. 

در حالی که از نمایشگاه خارج می شدم یاد حرف یکی از دوستانم افتادم که می گفت در باغ وحش تایلند شیری را طوری تربیت کردند که آدمها داخل قفس می رفتند و با اون عکس می انداختند... 

آنها آنطور با حیوان رفتار می کردند و ما اینطوری.....  

کیفیت عکسها به خاطر حرکت حیوانات و کمبود نور پایین است.  

عکسها در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

عید غدیر

شنبه روز عید غدیر است روزی که حضرت رسول (ص)بعد از اتمام آخرین حجش حجت را با مردم تمام کرد آنطور که در کتب مختلف آمده پیامبر به کسانی که جلوتر بودن فرمود که برگردند و ایستاد تا افراد پشت سر هم برسند تا به همه بگوید که بعد از من علی (ع)امام و ولی شماست حال چه رفتارجفا کارانه ای بعد از وفات حضرت رسول (ص)با امام علی (ع)شد و ایشان سکوت کردند در گنجایش این متن نیست...  

حال بعد از گذشت سالیان سال از آن دوران در قبرستان بقیع عده ای دور قبور ائمه را گرفته اند و با هر عاشق شیعه ای به بحث و جدل می پردازند و متاسفانه اکثریت مردم دوستدار امام علی(ع) و عدیر هستند اما از اطلاعات کافی بر خوردار نیستند و در بحث های از پیش تعیین شده کم می آورند و حتی با خود نمی گویند که چرا آن ماموران سنی به زبان فارسی تسلط دارند... 

به امید روزی که همه ما شناخت و معرفت کافی از روز غدیر و رهنمودهای جضرت رسول(ص) داشته باشیم و شیعه را آنطور که باید بشناسیم... 

عید غدیر بر همه دوستان عزیزم تبریک و تهنیت باد... 

یا حق 

حج و معرفت

در روزهای آخر حج هستیم افرادی که مدینه اول بودند در راه بر گشتند و کسانی که مدینه بعد هستند بسوی خانه حضرت رسول(ص) و فاطمه زهرا(س) می روند. 

حج مانند یک انقلاب است که با انجام آن وظایف یک حاجی تازه شروع می شود متاسفانه بعضی افراد این سعادت بزرگ را ساده می نگرندو چه در عربستان وچه در ایران به فکر ظواهر امر هستند.در سال قبل که سعادت خدمت به حجاج در زمینه روادید را داشتم با سئوالاتی از سوی بعضی افراد مواجه می شدم که واقعا هیچ حرفی برای گفتن به جا نمی گذاشت...یکی از نرخ ریال و دلار می پرسیدیکی دیگر دغدغه حمل بار در گمرک را داشت و دیگری به فکر ولیمه و سالن برای بازگشت بود و هیچکدام از این افراداز سعی صفا و مروه نمی گفتند هیچکس به فکر طواف و نماز درست نبود کسی به فکر وقوف مشعر و منا و عرفات نبود و کسی از فلسفه رمی جمرات نمی پرسید در اینجا این سئوال پیش می آمد که برای حاجی شدن صرفا داشتن شرایط مالی لازم است یا باید معرفت آنرا پیدا کرد... 

ای کاش همه ما قدر این لحظات را می دانستیم و با انجام اعمال و قربانی گوسفند درروز عید گناهانمان را قربانی می کردیم و با انداختن سنگ به سوی شیطان برای همیشه او را از خودمان دور می کردیم ... هیچوقت برای ولیمه و سوغات و خرید دیر نمی شود اما ممکن است این حج آخرین حج ما باشد و قدر آن را ندانیم... 

به امید اینکه خداوند بزرگ سعادت زیارت خانه خود و قبور ائمه بقیع را به همه ما با معرفت کامل عطا نماید   آمین 

 

ای قوم به حج رفته کجایید کجاییدمعشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیواردر بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بی‌صورت معشوق ببینیدهم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتیدیک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیفست نشان‌هاش بگفتیداز خواجه آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیدیک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
با این همه آن رنج شما گنج شما بادافسوس که بر گنج شما پرده شمایید

گله

سلام به همه دوستان خوبم 

هیچوقت فکرش را نمی کردم که در دنیای مجازی هم انسان از دوستانش گله مند شود ابتدا می خواستم پیشنهاد نوشتن این موضوع را به دوستم آقای قاسمی بدهم ولی ترجیج دادم حرف دلم را از زبان خودم بنویسم . 

پست امروز من نه copy paste نه از منبع دیگری است که بخوام از آن نام ببرم و آن صرفا خطاب به دودسته از دوستان است:اول دوستانی که در  قسمت نظرات وبلاگهای دیگر نامشان می درخشد ولی با وجود سر زدن مکرر کم لطف هستند و دریغ از یک نظر کوتاه... 

و دسته دوم دوستانی که بدون خواندن مطلب صرفا هر وقت up میکنند برای معرفی پست جدید خود به حالت تبلیغ قسمت نظرات را پر می کنند و به نظرم این عمل در قانون نانوشته وبلاگ نویسی جایی ندارد. 

به امید روزی که همگی به مطالب همدیگر احترام بگذاریم و با نظرات انتقادات و پیشنهادات خود راه پیشرفت یگدیگر را فراهم سازیم 

شاد باشید و سلامت

دعا

((سبحان الله یا فارِجَ الهَمّ و یا کاشفَ الغَم فرِّجْ هَمّی و یَسِّرْ امری وارحَمْ ضعفی و قِلةَ حیلتی و ارزُقنی من حیث لا اَحتَسِبُ یاربّ العامین))


ترجمه: 

منزه است خداوندی که بر طرف کننده غم ها است. غم و مشکل من را برطرف کن، بر ضعف و کمی چاره ام رحم کن و مرا از جایی که گمان نمی کنم روزی ده ای پروردگار جهانیان.

این من نیستم

غریبه ای در من خانه کرده است

و آوازهای تبدارش را

پهن می کند روی شانه هایم...

سنگین است و سرد

 هجمه ی  هزار سال مویه های زنانه ی این شب زنده دار ِغریب...

بیا...

می خواهم امشب، های هایش را به دست صاعقه بسپارم

دوست داشتم

شاهدم تو باشی...  

شعر از خانم الهام کریمی(در حوالی این کوچه ها) 

 

عکس تزئینی است

توقع

تمام غصه ها از همان جایی آغاز می شوند که،
ترازو بر می داری می افتی به جان دوست داشتنت .
انـدازه مـی گـیـری !
حسـاب و کـتـاب مـی کـنـی !
مقـایـسـه مـی کـنـی !
...
و خدا نـکـنـد حسـاب و کـتـابـت بـرسـد بـه آنـجـا کـه زیـادتر دوستش داشته ای ،
کـه زیـادتـر گذشـتـه ای ،
که زیـادتـر بـخـشـیـده ای ،
به قـدر یـک ذره ،
یک ثانیه حتی !
درست از همانجاست که توقع آغاز می شود
و توقع آغاز همه ی رنج هایی است که ما می بریم

شعر

این روزها

 

در بازار های باد

 

کاتب حجره های پائیز می شوم

 

تا خواب پر پر گنجشک را

 

از روی برگ های باطله ی چنار

 

                                   بنویسم

 

این روز ها

 

با پیران پارک

 

بر نیم کت های سخن می نشینم

 

تا ساز سینه ام را

 

با سوز برگ میری درخت کوک کنم

 

این روزها

 

عریضه ای می شوم

 

بر کاغذ سپید زمستان

 

یا در چراگاه بهاره ی آفتاب اعلام

 

یا بر کلاسور زمخت خاک

 

                  پنس کوب.... 

منبع :برگرفته از اشعار استاد هوشنگ رئوف 

 

تجربه زندگی

دیر یا زود ، تجریه ی زندگی با اجتماع انسان ها به ما می آموزد که

در درونِ بعضی از انسان ها

گاهی انسانِ دیـگــری ست کــه او را هرگز نمی شنــاسی...  

کوچه

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق دیوانه که بودم



در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید

باغ صد خاطره خندید

عطر صد خاطره پیچید



یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم

پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت



آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشه ماه فرو ریخته در آب

شاخه ها دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ



یادم آید : تو به من گفتی :

از این عشق حذر کن!

لحظه ای چند بر این آب نظر کن

آب ، آئینه عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا ،‌ که دلت با دگران است!

تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!



با تو گفتم :‌

"حذر از عشق؟

ندانم!

سفر از پیش تو؟‌

هرگز نتوانم!

روز اول که دل من به تمنای تو پر زد

چون کبوتر لب بام تو نشستم،

تو به من سنگ زدی من نه رمیدم، نه گسستم"

باز گفتم که: " تو صیادی و من آهوی دشتم

تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم

سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم...!



اشکی ازشاخه فرو ریخت

مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت!

اشک در چشم تو لرزید

ماه بر عشق تو خندید،

یادم آید که از تو جوابی نشنیدم

پای در دامن اندوه کشیدم

نگسستم ، نرمیدم



رفت در ظلمت غم، آن شب و شب های دگر هم

نه گرفتی دگر از عاشق آزرده  خبر هم

نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم!

بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم! 

  

*********************************************************** 

بدون ارتباط با شعر فریدون مشیری:

پ.ن:قدیما می گفتن سفر تجربه میاره ولی من و همسرم تویه این سفر  فهمیدیم که میشه دوستان خوب را پیدا کرد و اونا رو زیارت کرد. 

پ.ن:دوست خوبم ما از تمام زحماتت ممنون و سپاسگزاریم و امیدواریم در سفرت به خرم آباد بتونیم جبران کنیم... 

پ.ن: سهراب چه خوش گفت دوستانی دارم بهتر از آب روان......

زندگی غم

اللَّهُمَّ اشْفِها بِشِفَائِکَ وَ دَاوِها بِدَوَائِکَ وَ عَافِها بِعَافیَتِک 

 

شرح زندگی  غم‌انگیز دختری معصوم بنام ((معصومه بریسم))  . معصومه  پنج ساله بیشتر از خدا عمر نگرفته و در روستایی به نام دوسلق در 70 کیلومتری شهرستان شوش زندگی می کند .

معصومه  از همان دوران نوزادی با یک بیماری ناشناخته  دست و پنجه نرم می کند . به گونه ای که هم اکنون بدن این دختر همیشه خونی و زخمی است.معصومه پنج سال از زندگی کودکانه خود را در حالی پشت‌سر گذاشته که پوست بدنش خود به خود همیشه در حال جدا شدن است .

مادرش می گوید: دخترم دوست دارد بدون لباس باشد زیرا لباس ها بعد از چند ساعت به تنش می چسبند و باعث درد شدید وی می شوند و بعد از مدتی جدا کردن آنها از بدنش مثل کندن پوست یک انسان از بدنش عذاب آور می شود.پدرش قاسم در سالهای اخیر حتی در تامین مخارج اولیه زندگی خود و خانواده اش نیز مانده چه برسد به اینکه بتواند هزینه های سرسام آور درمان دخترش را تامین کند.

قاسم می گوید : تاکنون به پزشکان فراوانی مراجعه کرده ایم که گفته اند بیماری دخترم ناشناخته است. حتی یک بار معصومه را به تهران نیز برده ایم که گفته اند این بیماری لاعلاج است. راستش را بخواهید وضع زندگی ما به گونه ای نیست که بتوانیم این مخارج سرسام آور را تامین کنیم به همین دلیل اکنون امیدمان به خداست که به دخترمان یک زندگی عادی ببخشد و خنده را بر لبان مادرش بنشاند. شرح کامل وضعیت این خانواده را هفته قبل خبرگزاری های معتبر کشور از جمله مهر و تابناک منتشر کرده اند و ....

همه ما در نزدیک خود کودکان همسن و سال معصومه را داریم . تصور اینکه اگه عزیز ما دچار این بیماری می شد بسیار سخت و طاقت فرسا است . چیزی دیگری ندارم اضافه کنم . جز طلب یاری از همه شما عزیزان . بقول آن دوست خبرنگار ، من با خود فکر می کنم که این درد و رنجی که معصومه بابت این زخمهای بی درمان تحمل می کند ممکن برای بچه های هر کدام از ما رخ دهد. پس به شکرانه سلامتی فرزندانمان که می توانیم با دیدن لبخندشان، تا اوج خوشبختی پرواز کنیم و با دیدن دویدنشان گل از گلمان بشکفد باید امثال معصومه بریسم را دریابیم.

نحوه یاری رسانی به معصومه

بر همین اساس شماره کارت 6273533100563938 نزد بانک تجارت به نام قاسم بریسم برای کمک به این دختر اعلام می شود همچنین هموطنان برای دریافت اطلاعات بیشتر از وضع این دختر شش ساله می توانند باشماره  09163344202 به نام علی نواصر نیز تماس بگیرند

سایر منابع:سایت تابناک حبرگزاری مهر انتخاب و ...

http://www.entekhab.ir/fa/news/76547

تابناک

***********************

پی نوشت۱ :

  دیشب ایمیلی از طرف دوستی عزیز به دستم رسید .موضوعش معصومه بریسم بود .  با خواندنش  تا صبح آرام و قرار نداشتم . مانده بودم چکار کنم . منتشر کنم و یا به قول دوستی منتظر بمانم تا دولت وارد کارزار شود . تاب نیاوردم و مطلب فوق را که برگرفته از منابع مختلف بود آماده کردم . قضاوت و ... با شما .  

 

برگرفته از وبلاگ :: چو ایران نباشد تن من مباد(عبدالرضا قاسمی)

تبریک

میلاد با سعادت آقا علی ابن موسی الرضا مبارک باد